« در نامه تنسر چنین آمده است :
... اسكندر گجستک از كتب دین ما دو هزار پوست گاو بسوخت باصطخر ...
مسعودی ... نیز گفته است كه كتاب اوستا بر دوازده هزار پوست گاو نوشته بوده است . » [1]
در ارداویراف نامه آمده است كه [2]
« گجسته اهریمن ، آن گجسته اسكندر رومی ِ مصری مسكن را گمراه كرد ، كه با ستم و نبرد و زیانِ گران به ایرانشهر آمد ، آن شاهِ ایران را بكشت و دربار و شاهی را بیاشفت و ویران كرد و این دین ، از جمله همه ی اوستا و زند را (كه ) بر پوستهای پیراسته ی گاو ، به آب زر نبشته ، اندر استخرِ پاپكان به دژِ نِبشت نهاده بود ، آن پتیاره اَهلَموغِ دروندِ بدكردار ، اسكندر رومی مصری مسكن ، بر آورد و بسوخت و بسیار دستوران و داوران و هیربدان و موبدان و دین بُرداران و نیرومندان و دانایان ِ ایرانشهر را بكشت و درمیان مِهان و كدخدایان ایرانشهر ، با یكدیگر كین ونا آشتی افكند و خود شكسته ، به دوزخ شتافت. »
«حمزه اصفهانی ( سده 4 ق ) در تاریخ اشكانیان آورده است كه [3]
چون اسكندر بر سرزمین بابل دست یافت و مردم آنجا را مغلوب كرد ، به علومی كه خاص ایشان بود و هیچ یك از ملل جهان بدان دست نیافته بودند حسد برد ، و همه كتابها یی را كه بدانها دست یافت سوزانید ، آنگاه به قتل موبدان و هیر بدان و دانشمندان و حكیمان و كسانی كه در خلال علوم به حفظ سنوات تاریخی خود می پرداختند و حتی عامه مردم اقدام كرد . »
هرکس ستمش بیش بُد او شهره بشد بیش هر کس که فزون کُشت فزون گشت مظفر
[4]« یورش مغول همه چیز را تاراج و همه جا را ویران و صدها هزار تن را وحشیانه كشتار كردند , كتابها و كتابخانه های بسیاری در آتش بسوخت . و مدتها تون حمامها را با سوزاندن كتابها گرم نگه داشتند »
در تاریخ وصاف آمده است:
« چنگیز دستور داد تا بدین جسارت همه را بکشتند حتی جنین در شکم مادر زنده نگذاشتند و چارپایان را نیز کشتند... »
بیرونی خوارزمی آورده است :[5]
« قتیبه بن مسلم هر كس را كه خط خوارزمی می دانست از دم شمشیر گذرانید و آنانكه از اخبار خوارزمیان آگاه بودند و این اخبار و اطلاعات را میان خود تدریس می كردند ایشان را نیز به دسته ی پیشین ملحق ساخت بدین سبب اخبار خوارزم طوری پوشیده ماند كه پس از اسلام نمی شود آنها را دانست .» برگ57
بیرونی خوارزمی آورده است :
« قتیبه بن مسلم باهلی نویسندگان و هربدان خوارزم را از دم شمشیر گذرانید و آنچه از كتاب و دفتر داشتند همه را طعمه آتش كرد و از آن وقت خوارزمیان امی و بیسواد ماندند و تنها اعتماد ایشان در نیازمندیهای تاریخ به نیروی حافظه است و چون زمان طولانی شد مورد اختلاف خود را فراموش كردند و آنچه را همگی برآن بودند در خاطر ها بماند . » آثار الباقیه ، برگ 75
ابن خلدون آورده است :
« زمانی که کتابهای ایران بدست عرب افتاد . سعدبن ابی وقاص به عمر بن خطاب در باره ترجمه آن کتاب ها نامه نوشت . عمر به او نوشت که آن کتابها را در آب افکند , چه اگر آنچه در آنهاست راهنمایی است , خداوند مارا به راهنماتر از آن راهنمایی کرده است و اگر گمراهی است خداوند ما را از شر آن محفوظ داشته است . پس آن کتابها را در آب یا آتش انداختند و بسیاری ا ز علوم ایرانیان که در آن کتب مدون بود از میان رفت و بدست ما نرسید. »
« متاسفانه گنجینهء گرانبهای آثار و كتب ریاضی دانان قبل از اسلام در میان جنگهای مختلف و در چپاول یا غارت و آتش سوزی ها و جزیه گرفتنها از بین رفته و آنچه كه از دستبرد زمانه باقی مانده بود در زمان حملهء اعراب و مغول تاراج و نابود گردید . فقط اغلب در لابلای كتابهای انگشت شمار و رسالات جسته و گریخته و سنگ نبشته ها آثاری عمیق و ارزنده كه واقعا مایه تعجب و تفكر است مشاهده می شود » .[6]
دیولافوا : مادر حال دزدیدن آثار باستانی ایران برای موزه لوور هستیم - نگاره بالا از کتاب سفر نامه دیولافوا شوالیه لژیون دونور و برنده جایزه آکادمی فرانسه ؟! (سفرنامه , دیولافوا , برگردان ایرج فره وشی , چاپ دانشگاه تهران , 1376 , برگ 227 , نقاش= دیولافوا . گذشتن از رودخانه کرخه . )
اجنبییانی همه اهل چپو فرقه بر دار و بدزدو بدو (بهار)
آیا شوالیه ها همه دزد و چپاول گر می باشند؟!
اگر کسی برج ایفل را بدزد شوالیه میشود و برنده جایزه آکادمی؟!
چرا همه موزه های عمو زاده های سلمی - پر است از آثار باستانی این سرزمین کهن ؟!چرا موزه های ما چنین نیست؟!
آیا نابود کنندگان آثار باستانی این کتابهای نوشته شده هنوز وحشی و دد میباشند؟!
دیولافوا در کتاب خود آورده است:
« دیروز گاو سنگی بزرگی را که در روزهای اخیر پیدا شده است با تاسف تماشا می کردم , در حدود دوازده هزار کیلو وزن دارد ! تکان دادن چنین توده عظیمی غیر ممکن است . بالاخره نتوانستم به خشم خود مسلط شوم , پتکی بدست گرفتم و بجان حیوان سنگی افتادم . ضرباتی وحشیانه باو زدم . سر ستون در نتیجه ضربات پتک مثل میوه رسیده از هم شکافت...( از سفرنامه , دیولافوا , برگردان ایرج فره وشی , چاپ دانشگاه تهران , 1376 , برگ 280 )»
آیا کورش بزرگ که بردگان یهودی اسیر در بابل را آزاد نمود, پاداشی چنین دارد ؟!(تورات باب عزرا)
[1] ذبیح الله صفا ، حماسه سرایی در ایران ، چاپ دیبا ، 1374 ، برگ 52-51
[2] مهرداد بهار ، پژوهشی در اساتیر ایران ، چاپ آگه ، 1376 برگ 300 .
[3] پرویز اذكایی ، فهرست ما قبل الفهرست ، چاپ آستان رضوی ، 1375 برگ 138
[4] پرویز ورجاوند ،كاوش رسد خانه مراغه ، چاپ امیر كبیر ، 1366 ، پیشگفتار
[5] بیرونی خوارزمی ، آثار الباقیه ، برگردان اكبر دانا سرشت ، چاپ سپهر ، 1377 برگ 57
[6] سرفرازاز غزنی ، ابزارآلات رسد خانه مراغه ، چاپ امیر كبیر ، 2536 برگ 35