یكی جم نام وقتی پادشا بود كه جامی داشت كان گیتی نما بود
كه صنعت كرده بودندش چنان راست كه پیدا میشد از وی هرچه میخواست
محمود شبستری
ایوب تبری در نوشتهی فارسی كهن خود آورده است : [1]
« به زبان پارسی دری او را ستارهیاب گویند و به پهلوی جام جهان نمای ، و به تازی صطرلاب نویسند .
و ضربها و صورت كردارهاش از بسیار نوع است ، لكن نهاد جمله از سه روی است : یا كُری بود ، یا دَوری یا زورقی.
اما كُری آن باشد كه چون گویی باشد گرد ، بر گرد قطب ثابت بركردار فلك ، بر وی نگاشته صورتهای بروج و ستارگان ثوابت . و پیشینیگان در روزگار قدیم بر آن كردار داشتندی .
اما دَوری آن باشد كه چون قرصهای بود گرد و پهن . و متاخران اندرین روزگار ما بیشترین برین كردار دارند .
و زورقی بركردار جامی بود نیم گرد ، و اندر شكم وی صورت فلك و جایگه ستارگان نگاشته باشند . و پارسیان در روزگار قدیم برین كردار داشته اند . »
« حمزه اصفهانی آنرا فارسی معرب دانسته و به ستاره یابش تفسیر كرده گفته است : بزبان پهلوی آنرا جام جهان نما خوانند . و گفته اورا جمعی پسندیده و مقرون بصواب دانسته اند و گفته اند : كه حروف آن با اصطرلاب چندان فرقی ندارد و جز با تغیر بعضی از حروف اختلاف بسیاری در آنها نیست .» [2]
فردوسی توسی فرزانه آورده است:
پس آن جام بر كف نهادو بدید درو هفت كشور همی بنگرید
ز ماهی به جام اندرون تا بره نگاریده پیكر بدو یكسره
چه كیوان چه هرمز چه بهرام و شیر چو مهر و چو ماه و چو ناهید و تیر
فردوسی توسی
[ پیشینه واژه ستاره با پیشینه واژه آسْتاره[3] تبرستانی هماهنگ است و واژه استریا آستر[4] هم به نام واژه ایرانی خوانده شده است . واژه star , astro و اصطر یا اسطر و استر هم از همان ریشه میباشد . عمو زاده های سلمی ما به ستاره یاب Star finder, astrolabe ، استرلاب یا ستاره یاب میگویند. چون واژه كهنِ آستاره ، استر و ستاره پارسی و فارسی میباشد . و« واژه لابیدن در زبان پارتی و مانوی و ایرانی قدیم به معنی تابیدن است »[5] بنابراین واژه ستاره یاب , ستاره تاب و استرلاب را میتوان برگزید و بکار برد .]
ستاره یابها:
1- « زورقی بركردار جامی بود نیم گرد ، و اندر شكم وی صورت فلك و جایگه ستارگان نگاشته باشند . و پارسیان در روزگار قدیم برین كردار داشته اند. »
جام جمشید: اگر جامِ نیم كره ای بسازیم و سپس بر میان و کف آن یک چوبک به بلندی شعاع جام بر آن بنهیم و همهِ ی تصویر های دایره های چرخشِ سایه نور آفتاب را ، بر آن جام و از سایه ی مركز نک چوبک بر رویه درونی جام بکشیم جام جمشید (جام جهان نمای) ما پیدا میشود که برابر استرلاب زورقی تبری میباشد .این جام تنها برای یک عرض جغرافیایی کار آمد است . و با آن میتوان حرکات خورشید و ماه را در آن بررسی نمود .
2 - « اما كُری آن باشد كه چون گویی باشد گرد ، بر گرد قطب ثابت بركردار فلك ، بر وی نگاشته صورتهای بروج و ستارگان ثوابت . و پیشینیگان در روزگار قدیم بر آن كردار داشتندی . »
استرلاب کری :گوی یا کره برنجی میباشد که بر روی آن ستارگان آسمانی را نقش بسته اند و مسیر حرکت خورشید سالانه هم با دایره هایی در آن کشیده شده است و برجها فلکی هم در ان نقشبندی گردیده است . این گوی بر پایه ای استوار میگردد و باید آنرا تراز نموده و نصف النهار جایگاه بهره بری از آن را با عرض جغرافیایی آن محل بر آن استوار نموده سپس از آن بهره برد . با آن میتوان در هر عرض جغرافیایی به کار ستاره شناسی و شناسایی حرکات خورشید ماه و زمان پرداخت . چند استرلاب کری در موزه آستانه نگهداری میشود.
3- «اما دَوری آن باشد كه چون قرصهای بود گرد و پهن . و متاخران اندرین روزگار ما بیشترین برین كردار دارند . »
استرلاب : استرلاب دوری یا تخت ستاره یابی میباشد که تسطیح دو ستاره یاب بالا بر یک برگ تخت است .
نما و خط های كشیده شده در ستاره یاب تخت ( استرلاب دوری) برخوردِ دایره های گنبدِ آسمانی بر روی یك برگِ تخت ، میباشد . این نما با نمای یك جامِ نیم كره و خط های درون آن , كه آن را با زور تخت كرده باشند برابری میكند . و انگار كه همه ی حرکات نیم كره آسمانی بالای سرِ مارا بر یك جام یا کره ای كشیده و سپس بر برگِ تختی پرس كرده اند .پنج استرلاب تخت در موزه آستانه نگهداری میشود.
درین جا به نوشته بیرونی خوارزمی نگاهی میاندازیم : [6]
« حق این باب آنست كه فصلی در چگونگی تصویر منازل قمر و صور دیگر كواكب بر سطح مستوی بر آن بیفزایم . چونكه هر گاه شخص بداند كه در هر زمان چه طلوع كرده میداند كه موضع فلك بروج چگونه است و با اشارتها كه باین مطالب كرده ایم خواهد مثل آنكه بچشم ببیند آن اشیا طالع را دیده و بدانها اشاره و ایما كند ولی هر كس كه نیاز بدانستن آن مسائل از پیش گفته دارد نخواهد توانست اوضاع فلك البروج را بداند كه در چه حال است .
در تصویر منازل ماه و كواكبی دیگر كه صورتهای چهل و هشت گانه آنرا فرا گرفته و تصویر شهرها و كشورها منافع بسیاری است كه برای اهل علم در هر مرتبه باشند سودمند خواهد بود و چون گذشتگان را در این باب رایی ندیدم كه نقل كنم ناچار بخاطرم میگذرد برای شما نقل میكنم و بدین سبب اگر خطایی مرتكب شوم از دانشمندان پوزش میطلبم .
گوییم: تسطیح دوائر عظام و صغارو نقاطی كه در كره باشد بدین طریق امكان خواهد یافت كه یكی از دو قطب دوائر را برای مخروطهایی كه مولدات آنها بر قطب میگذرد راس قرار میدهیم و چون مولدات این مخروطات بر صفحه تصویر واقع شود اگر مقصود تسطیح دایره باشد فصول مشتركه بین این سطح و مولدهای مخروطات تسطیح دایره است و چنانكه تسطیح نقطه مطلوب باشد فصول مشتركه بین این سطح و خط واصل بین قطب و نقطه مفروض تسطیح نقطه میباشد .
سازمان اسطرلاب بر روی این قاعده است در اسطرلاب شمالی قطب جنوبی را راس مخروطات و در اسطرلاب جنوبی قطب شمال را راس مخروطات قرار میدهیم و سطحی كه دوایر را بر آن تسطیح كرده اند یكی از داویر موازی با معدل النهار است و در نتیجه بر صفحات اسطرلاب دوایر و خطوط مستقیم ترسیم گشته .
ابو حامد صغانی راس مخروطات را از قطبین بداخل یا خارج كره در امتداد محور نقل كرده و هیچیك از ریاضی دانان او را در این كار شگفت آور پیشی نگرفته اند و بر اثر این فكر بدیع دوایر و قطوع ناقص و مكافی و قطع زاید هر طور كه خواسته بدست آورده . »
در استر لاب دوری یا تخت برای هر عرض جغرافیایی یک صفحه گرد ساخته شده و برای هر عرض جغرافیای میتوان یک صفحه ساخت و بستگی به نیاز عر ضهای جغرافیایی آنرا ساخته اند .از صفحه آفاقیه هم میتوان برای عرضهای دیگری که در استرلاب صفحه ای نداریم بهره ببریم.
4 - ا سترلاب دوری زرقالی : استرلاب دیگری میباشد که پایه کار آن بر روش تسطیح استوایی بیرونی خوارزمی است[7] .و روش کشیدن هندسی مدارهای چرخش روشنان آسمانی بر آن با ستاره یابهای بالا گوناگون است .و دایره های آن را که مدار چرخش هفت سیاره است بر تصویر دایره های برجها کشیده اند .و نمادی از خورشید مرکزی میباشد .
5 - ربع دستور : ستاره یابی میباشد که در آن گرفتن ارتفاع روشنان آسمانی بسیار ساده تر از ستاره یابهای بالا است و کار برد آن تنها برای یک عرض جغرافیایی میباشد و کشیده آن مانند نصف کشیده ی روی استرلاب تخت میباشد .
6 – ذات الحلق : این ستاره یاب، از حلقه های تو در تو ساخته شده که پس از تراز نمودن و استوار شدن آن ، هر حلقه، کار یکی از مدار های آسمانی را انجام میدهد ذات الحلق یک چشمی هم برای رَسد روشنان آسمان دارد.
در ستاره یابها و استرلابهای چهار بعد زمان - ژرفا – پهنا – درازا ( x - y – z - t )( را به بند كشیده اند . و این چهار بعد همیشه در دست رس دانش پژوه میباشد .
{ به یاری آفریدگار گزارشِ جام جم یا جام جمشید ، گوی ستاره یاب (استرلاب كروی) ، گردونه ستاره یاب ، ستاره یاب تخت یا (استرلاب)، زرقاله، ذات الحلق، ربع دستور و روشهای كشیدن خط ها ، روش ساخت و بهره وری از آنها را که هزاران برگ خواهد شد ، در زمانی دیگر فراهم خواهم كر د . }
با ستاره یاب ها میتوان بسیاری از كارهای اختر شناسی ، گاهنامه ، ساعت ، ریاضی ، هندسه ، مهندسی ، نقشه برداری ، جغرافی ... را انجام داد. و با آن هم میتوانیم به کارهای پندار بافانه احکام نجوم و گویش آینده برای باور کنندگان ساده آن به پردازیم .[8]
سالها دل طلب جام جم از ما میکرد وآنچه خـــــود داشت زبیگانه تمنا میکرد
حافظ شیرازی
گرد آورنده :منوچهر آرین تیرماه 1383 خورشیدی
[1] محمد ابن ایوب تبری ، معرفه الااسطرلاب معروف به شش فصل فارسی ،چاپ ،انتشارات علمی فرهنگی ، 1371 به كوشش امین ریاحی ،. محمدبن ایوب تبری 372 هلالی= 361 خورشیدی ، العمل و القاب ، فارسی ، برگ178 پیوست شش فصل است . این دفتر برای پژوهش در کاربری استرلاب دفتر بسیار خوبی است .
[2] مدرس رضوی ، آثار و احوال طوسی ، چاپ دانشگاه ، 1334 برگ 236.
[3] نصر الله هومند ، گاهشماری باستانی مردمان مازندران و گیلان ، چاپ 1375 زمان برگ ،76 .
[4] «« كتابی به نام (المبتدا بعلم النجوم ) در كتابخانه مجلس شورای ملی است كه از ابوالخیر خمار معروف به (حسن اسوار) است . این كتاب در قرن چهارم به رشته تحریر در آمده و در آن نوشته شده است : «« كتابی از علمای اسكندریه به خط یونانی به دستم رسید كه در آن نوشته بود كه علم ستاره شناسی و نجوم را یك نفر ایرانی به نام ( آستر درقوسی قوفانی ) توسعه داده است و تاریخ نوشتن كتاب در حدود 2800 سال قبل از میلاد مسیح است )» . سرفراز غزنی ، ماهنامه هنر و مردم ، شماره 191 شهریور 1357 ، برگ 25
[5] سرفراز غزنی ، ماهنامه هنر و مردم ، شماره 191 شهریور 1357 ، برگ 26
[6]
بیرونی خوارزمی ، آثار الباقیه ، برگردان اكبر دانا سرشت ، چاپ سپهر ، 1377 برگ 579- 569 .
[7]
بیرونی خوارزمی ، آثار الباقیه ، برگردان اكبر دانا سرشت ، چاپ سپهر ، 1377 برگ 570
[8] یكی از كاربرد های گذشته ستاره یاب، استرلاب یا جام جهان نما نشان دادن آینده است كه روش فلسفی آن همان احكام نجوم است و هنوز دربرخی باور ها ماندگار است . فال بین ها ، وردنویسان و استخاره كنندگان astrologist ها در پی این باورها و بهره کشی از باوركنندگان ساده آن میباشند . احكام نجوم از دید دانش و علم، هیچ ارزش و اثباتی ندارند.